قطع شیر مامان
ازاوا سط هفته گذشته مامان یه ماموریت تهران داشت منم که شیرخوار بودم نمیتونستم نرم این بود که مامان خاله فاطی رو راهی کرد تا اونم بیاد وقتی مامان میره جلسه خاله پیش من باشه خلاصه این دو سه روزه منو خاله خونه عمه بودیم تنهای تنها مامان خانم هم که تا میرسید خونه ٧شب بود منم دلم خوش بود همراه مامان بودم فقط دو سه ساعت میدیدمش روز برگشت هم منو مریض کردن با سرماخوردگی برگشتم پیش بابا و ابجی و باباجون اینا چون ١٨ماهگیم تمام شده و مامان فقط یه وعده کامل واسه من شیر داره وچون توی بهار و تابستون نمیشه بچه رو از شیر گرفت (استدلالهای مامان) مامان دیروز منو از شیر گرفت منم که عادت داشتم شبا با شیر مام...
نویسنده :
مامان
10:49